لزوم ارائه چارچوب حاکمیت شرکتی از سوی بیمه مرکزی
انجمن حرفه اي صنعت بيمه | مجید بنویدی، عضو انجمن حرفه ای صنعت بیمه گفت: حاکمیت شرکتی نمی تواند جلوی عوض کردن مدیران را بگیرد. حاکمیت شرکتی فقط چارچوبی را تعیین می کند که مدیری که انتخاب شده به طریق مناسب شرکت را اداره کند؛ طریقی که در آن، منافع همه ذی نفعان رعایت شود.
به گزارش انجمن حرفه ای صنعت بیمه با تغییراتی که در طی یک ماهه گذشته در راس هرم چند شرکت بیمه ای شکل گرفت، این سوال پیش می آید که این تغییرات از چه الگویی تبعیت می کنند و آیا سهامداران به تنهایی و بدون در نظر گرفتن منافع دیگر ذی نفعان شرکت بیمه، می توانند مدیران عامل را تغییر دهند. با توجه به اهمیت موضوع، سایت تحلیلی-خبری آیین گفتگویی را با مجید بنویدی عضو انجمن حرفه ای صنعت بیمه و معاون اجرایی بیمه ما انجام داده که در ادامه مشروح این گفتگو قابل مشاهده است:
- حاکمیت شرکتی در شرکت های بیمه به چه معنا است؟
یک تعریف از حاکمیت شرکتی برای کل شرکت های دنیا از جمله شرکت های چندملیتی و بورسی وجود دارد که به روابط بین اعضای هیات مدیره و ذی نفعان و سهامداران شرکت ها بر می گردد.
در مورد شرکت های بیمه ای، به علت گستره ذی نفعان، معنا کمی تقویت می شود. در شرکت های بیمه فقط سهامداران، ذی نفع نیستند؛ گروه عظیمی از ذی نفعان شرکت های بیمه شامل بیمه گذاران، شبکه نمایندگی و زیان دیدگان هستند که از فعالیت و تصمیم گیری های اعضای هیات مدیره و مدیران ارشد شرکت های بیمه متاثر می شوند.
حاکمیت شرکتی به رفتار افراد اصلی شرکت های بیمه، اعضای هیات مدیره، مدیرعامل و مدیران ارشد که چگونه باید رفتار کنند تا از منافع کلیه ذی نفعان محافظت شود، می پردازد.
- کارکرد حاکمیت شرکتی در شرکت بیمه چیست؟
حاکمیت شرکتی، چارچوبی را تعیین می کند برای افراد صاحب قدرت در شرکت ها و به نحوی عمل کند که در نهایت منافع همه ذی نفعان حفاظت شود. در مورد بیمه آنچه که در انجمن ناظران بیمه آمده است این است که به حفظ منافع ذی نفعان توسط مدیران ارشد و صاحبان قدرت در شرکت ها اهمیت داده شود و مدیران و کسانی که در شرکت های بیمه تصمیم گیری می کنند باید به نحوی عمل کنند که در نهایت منافع همه ذی نفعان بخصوص بیمه گذاران رعایت شود. منافع نباید به نحوی باشد که یک گروه بیشتر از گروه دیگر منفعت ببرد؛ سهامدار سود ببرد بخاطر اینکه خسارت بیمه گذار پرداخت نمی شود و بیمه گذار خسارت دست و دلبازانه بگیرد و در نهایت سهامدار ضرر کند. تعادل برقرار شده بین منافع این دوگروه ذی نفع و سایر ذی نفعان، مسئولیتی است که مدیران در شرکت های بیمه باید بر اساس اصول حاکمیت شرکتی به آن پایبند باشند.
- وضعیت حاکمیت شرکتی در صنعت بیمه به چه شکل است؟
از سال 2001 و قضییه «انرن»، مباحث حاکمیت شرکتی در کشور قوت گرفت. در سازمان بورس به آن پرداخته شد ولی هنوز به یک دیدگاه واحد در مورد دستورالعمل حاکمیت شرکتی نرسیدند. برخی می گویند قوانین تجارت ما برخی از اصول حاکمیت شرکتی را داراست. آنچه که من معتقدم این است که اصول حاکمیت شرکتی در کنار اساسنامه یک مکمل است و اعضای هیات مدیره و مدیران شرکت را وادار می کند، که با توجه به تمام جوانب، به حفاظت از منافع ذی نفعان بپردازند. در مورد شرکت های بیمه، چندین بار با بیمه مرکزی صحبت شده است. برخی در بیمه مرکزی اعتقاد دارند که بعضی از دستور العمل های موجود، مواردی از حاکمیت شرکتی را در درون خود دارد.
- کدام آیین نامه های بیمه مرکزی، مواردی از حاکمیت شرکتی را در درون خود دارد؟
در مورد اینکه مدیر عامل و رئیس هیات مدیره نباید یکی باشد. در آیین نامه 40 به بعضی از موارد حاکمیت شرکتی که صلاحیت مدیران و استقلال آنها را تایید می کند و در آیین نامه 90 در مورد صلاحیت افراد کلیدی، مدیران فنی، مالی، مدیران سرمایه گذاری و مدیران ارشد شرکت که جزئی از موارد حاکمیت شرکتی است، پرداخته شده است.
به نظر من لازم است که یک چارجوب به عنوان حاکمیت شرکتی، داشته باشیم و هیات مدیره آن را به عنوان قسم نامه و میثاق نامه برای خودش تهیه کند و به آن پایبند باشد و آن را منتشر کند و اعلام کند که سهامدار، بیمه گذار و ذی نفع، نماینده و کارمند و جامعه؛ من اینچنین اصول رفتاری را برای خودم تعیین کردم و به این عمل می کنم و شما می توانید بر اساس این اصول، من را بازخواست کنید.
- آیا احتیاج به یک آیین نامه مجزا در حوزه حاکمیت شرکتی داریم؟
معمولا در دنیا به چند روش عمل می شود؛ در بعضی موارد به صورت توصیه ای است؛ که مثلا توصیه می کند که این انجام شود. در امریکا پس از قضییه انرن، دوسناتور کنگره به اصول حاکمیتی شرکتی پرداختند و یکسری الزامات قانونی برای شرکت های بورسی فراهم کردند که حتما باید آن الزامات رعایت شود. در جای دیگر دنیا، به صورت قانونی و یا حاکمیتی است و در بعضی جاها، به صورت انجمن های حرفه ای انجام می شود.
آن چیزی که برای کشور ما می توان تجویز کرد، این است که به صورت یک چارچوب قانونی با یک دستورالعمل از طرف بیمه مرکزی به شرکت های بیمه توصیه و ابلاغ شود و در آن چارچوب یکسری الزامات وجود داشته باشند. الزاماتش می تواند شامل این باشد که هیات مدیره، مدیر عامل، مدیران کلیدی و فنی متعهد هستند آیین نامه هایی که در شرکت بیمه در مورد شفاف سازی، اکچوئری، حفاظت از حقوق بیمه گذارها، حسابرسی داخلی، مدیریت ریسک، صورت های مالی و ... در چارچوب حاکمیت شرکتی وجود دارد، التزام داشته باشند.
آلان وقت ارائه چارچوبی از سوی بیمه مرکزی به شرکت های بیمه رسیده است.
- صنعت بیمه در حوزه حاکمیت شرکتی چه نمره ای می گیرد؟
اگر با سایر شرکت هایی که در بازار سرمایه فعال هستند، مقایسه کنیم؛ وضعیت حاکمیت شرکتی شرکت های بیمه بخاطر نظارت بیمه مرکزی و برخی اصول حاکمیت شرکتی در برخی آیین نامه ها، بهتر است.
البته به صورت کلی و بر اساس حاکمیت شرکتی شامل شفافیت، مسئولیت پذیری، پاسخگویی و حساب دهی و همینطور رعایت انصاف، باید یک مقدار جدی تر به این مسئله پرداخته شود تا سطح حاکمیت شرکتی در شرکت های بیمه بهبود پیدا کند، مخصوصا در مورد دخالت سهامداران در شرکت های بیمه.
- با توجه به تغییر مدیران عامل در چند وقت اخیر، دخالت سهامداران در امور شرکت های بیمه را چگونه ارزیابی می کنید؟
سهامدار حق دارد که در مورد انتخاب مدیرانش تصمیم بگیرد. حق سهامدار به عنوان کسی که ریسک قبول کرده این است که مدیرانش را خودش انتخاب کند. اینکه چطور می تواند بر کار مدیرانش نظارت کند و اینکه یک سهامدار عمده، بخواهد در شرکت دخالت کند و حق سهامداران جز را رعایت کند در حاکمیت شرکتی به طور کامل پرداخته شده است.
سهامدار عمده، سرمایه بیشتری دارد و انتظار منافع دارد و ریسک بیشتری را هم تقبل کرده است و حق دارد که مدیران را انتخاب کند، ولی باید به نحوی انتخاب کند که مدیران شایستگی داشته باشند و بتوانند شرکت بیمه را اداره کنند.
خوشبختانه آیین نامه 90، کاملا به این موضوع پرداخته که مدیرانی که می خواهند در شرکت بیمه انتخاب شوند باید حائز شرایطی باشند و می تواند شرکت های بیمه را به سمتی ببرد که حداقل افرادی که از سوی سهامداران انتخاب می شوند، افراد حائز شرایط و قابلی باشند.
اتفاقاتی که در صنعت بیمه می افتاد بعضا بر اساس اختلاف سلیقه و اختلاف روش اجرایی است و منجر به این می شود که مدیریت شرکت بیمه با سهامدار به چالش کشیده شود و در نهایت سهامدار در مورد تعویض مدیران شرکت های بیمه تصمیم گیری کنند.
حاکمیت شرکتی نمی تواند جلوی عوض کردن مدیران را بگیرد. حاکمیت شرکتی فقط چارچوبی را تعیین می کند که مدیری که انتخاب شده به طریق مناسب شرکت را اداره کند؛ طریقی که منافع همه ذی نفعان رعایت شود.